Quantcast
Channel: رو‌آر(رودبار)
Viewing all 118 articles
Browse latest View live

روز پر مشغله من

$
0
0
اونقدر مسائل مختلف براي رسيدگي شخص شخيص بنده منتظر روح تنبل منن كه بهشون سر بزنم كه نگو

ومن

در كمال خونسردي دارم آپ مي كنم


آسيمه سر

$
0
0
دلم آشوبه

چرا نميدونم.خوب گاهي اينطوريه ديگه.عليرغم اينكه بايد خوشحال باشم.تقريبا.كارا رو مرتب كردم.فكسايي كه بايد مي رسيد رسيد.يه قرار خوب .وبعد ملاقات با يه دوست دانشكده.چن ترم پايين تر.تماسايي كه بايد ميگرفتم گرفتم.وكسايي كه بايد بهم زنگ مي زدند طبق برنامه زنگ زدند.مداركم رو هم مرتب كردم.فقط اين ذاكر لعنتي.فكرم فك كنم هنك اونه.يا شايدم يه مشاجره كوچولو كه با منشي د.شايسته داشتم.هر چي تو ذهنم مي گردم چيز ديگه اي نيست.ولي دلم آشوبه.حرفايي كه اينجا هم نميتونم بزنم تا خالي شم.بايد كوچ كنم.بايد هجرت كنم.آسيمه سر شدم.مي خوام برم جايي كه بي نقاب باشم.مثه شعر بي نقاب.بايد بتونم رازهامو بگم.به خودم.تا تو تاريكي ذهنم رشد نكنن.من كه هميشه مسافرم.هميشه مهاجر.پس از اين بن بست هم بايد بگذرم.دارم اينجا مرداب ميشم.مرداب.

به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار,

که از جهان ره و رسم سفر براندازم

حالا داره يادم مياد.

ديروز و امروز ذهنم داره يه جاهايي سير ميكنه كه نبايد باشه.

ميدونه كه نبايد نبايد باشه

و دليلش همينه شايد.

اي دل غمديده حالت به شود دل بد مكن

وين سر شوريده بازآيد به سامان غم مخور

بايد برم.

چي ميشد شعر سفر بيت آخري نداشت.

بايد امشب بروم

رو به آن وسعت بي واژه كه همواره مرا مي خواند

بايد امشب چمداني را

كه به اندازه تنهايي من جا دارد

بردارم

و به سمتي بروم

كه درختان حماسي پيداست.

نميتونم.قلمم بستست.قفله.چمه خدا.

اي قلم سوزلرين د اثر يوخ


كاش اينجا ماله خودم بود اقلن.

چقد امروز تماس داشتم.كي اين تلفن همراهو اختراع كرد.اي گور به گور............

سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابي.

ذكر بر لب سبحه بركف دل پر از شوق گناه

معصيت را خنده مي آيد زاستغفار ما.

برو داشم كه آدم شي.............



رباعی مهستی گنجوری

$
0
0

ای پور خطیبب گنجه پندی بپذیر

بر تخت طرب نشین به کف ساغر گیر

از طاعت و معصیت خدا مستغنیست

باری تو مراد خو ز عالم برگیر

به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار سعدی

$
0
0
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار

 

که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار

 

همیشه بر سگ شهری جفا و سنگ آید

از آنکه چون سگ صیدی نمی‌رود به شکار

 

چو ماکیان به در خانه چند بینی جور؟

چرا سفر نکنی چون کبوتر طیار

 

ازین درخت چو بلبل بر آن درخت نشین

به دام دل چه فرومانده‌ای چو بوتیمار؟

 

زمین لگد خورد از گاو و خر به علت آن

که ساکنست نه مانند آسمان دوار

 

گرت هزار بدیع‌الجمال پیش آید

ببین و بگذر و خاطر به هیچ کس مسپار

 

مخالط همه کس باش تا بخندی خوش

نه پای‌بند یکی کز غمش بگریی زار

 

 

 

 

چو طاعت آری و خدمت کنی و نشناسند

چرا خسیس کنی نفس خویش را مقدار؟

 

خنک کسی که به شب در کنار گیرد دوست

چنانکه شرط وصالست و بامداد کنار

 

وگر به بند بلای کسی گرفتاری

گناه تست که بر خود گرفته‌ای دشوار

 

مرا که میوه‌ی شیرین به دست می‌افتد

چرا نشانم بیخی که تلخی آرد بار؟

 

چه لازمست یکی شادمان و من غمگین

یکی به خواب و من اندر خیال وی بیدار؟

 

 

 

اگر به شرط وفا دوستی به جای آورد

وگرنه دوست مدارش تو نیز و دست بدار

 

کسی از غم و تیمار من نیندیشد

چرا من از غم و تیمار وی شوم بیمار؟

 

چو دوست جور کند بر من و جفا گوید

میان دوست چه فرقست و دشمن خونخوار؟

 

اگر زمین تو بوسد که خاک پای توام

مباش غره که بازیت می‌دهد عیار

 

گرت سلام کند، دانه می‌نهد صیاد

ورت نماز برد، کیسه می‌برد طرار

 

به اعتماد وفا، نقد عمر صرف مکن

که عن قریب تو بی‌زر شوی و او بیزار

 

به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی

شب شراب نیرزد به بامداد خمار

 

به اول همه کاری تأمل اولیتر

بکن، وگرنه پشیمان شوی به آخر کار

 

میان طاعت و اخلاص و بندگی بستن

چه پیش خلق به خدمت، چه پیش بت زنار

 

زمام عقل به دست هوای نفس مده

که گرد عشق نگردند مردم هشیار

 

من آزموده‌ام این رنج و دیده این زحمت

ز ریسمان متنفر بود گزیده‌ی مار

 

طریق معرفت اینست بی‌خلاف ولیک

به گوش عشق موافق نیاید این گفتار

 

 

 

شبی دراز درین فکر تا سحر همه شب

نشسته بودم و با نفس خویش در پیکار

 

که چند ازین طلب شهوت و هوا و هوس

چو کودکان و زنان رنگ و بوی و نقش و نگار

 

بسی نماند که روی از حبیب برپیچم

وفای عهد عنانم گرفت دیگر بار

 

که سخت سست گرفتی و نیک بد گفتی

هزار نوبت از این رای باطل استغفار

 

حقوق صحبتم آویخت دست در دامن

که حسن عهد فراموش کردی از غدار

 

نگفتمت که چنین زود بگسلی پیمان

مکن کز اهل مروت نیاید این کردار

 

کدام دوست بتابد رخ از محبت دوست؟

کدام یار بپیچد سر از ارادت یار؟

 

فراق را دلی از سنگ سخت‌تر باید

کدام صبر که بر می‌کنی دل از دلدار؟

 

هرآنکه مهر یکی در دلش قرار گرفت

روا بود که تحمل کند جفای هزار

 

هوای دل نتوان پخت بی‌تعنت خلق

درخت گل نتوان چید بی‌تحمل خار

 

درم چه باشد و دینار و دین دنیی و نفس

چو دوست دست دهد هرچه هست هیچ انگار

 

بدان که دشمنت اندر قفا سخن گوید

دلت دهد که دل از دوست برکنی زنهار

 

دهان خصم و زبان حسود نتوان بست

رضای دوست بدست آر و دیگران بگذار

 

نگویمت که بر آزار دوست دل خوش کن

که خود ز دوست مصور نمی‌شود آزار

 

دگر مگوی که من ترک عشق خواهم گفت

که قاضی از پس اقرار نشنود انکار

 

ز بحر طبع تو امروز در معانی عشق

همه سفینهٔ در می‌رود به دریا بار

 

هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل

به صورتی ندهد صورتیست بر دیوار

 

مرا فقیه مپندار و نیک مرد مگوی

که عاقلان نکنند اعتماد بر پندار

 

که گفت پیره‌زن از میوه می‌کند پرهیز

دروغ گفت که دستش نمی‌رسد به ثمار

 

فراخ حوصله‌ی تنگدست نتواند

که سیم و زر کند اندر هوای دوست نثار

 

تو را که مالک دینار نیستی سعدی

طریق نیست مگر زهد مالک دینار

 

وزین سخن بگذشتیم و یک غزل ماندست

 

تو خوش حدیث کنی سعدیا بیا و بیار

آینه یواشکی لبخند می‌زند

$
0
0
آینه یواشکی لبخند می‌زند

انگار دوباره شبیه هم شده‌ایم
شبیه شرم دقیقه‌های هم‌نفسی
که همیشه روی
شقیقه‌های شهوت پس می‌افتد.
هوا چقدر ملس بود وقتی
دستهای‌مان به استقبال انبساط دکمه‌ها رفتند
پنجره را باز کن نترس!
باد به اتفاقات عاشقانه‌ی این اتاق خیانت نمی‌کند.

آهوی بی جفت

$
0
0
چه غم انگیز است

سرنوشت آهوی بی جفت

وقتی

به هوای یافتن جفتش

به دشت می زند و

شیرهای بیشه

عاشقش می شوند..

سینه ام را بشکاف

$
0
0
باید بمیرم


تا سینه‌ام را بشکافی


و بر اندک استخوانی که از من مانده


رد ِ نبض ِ قلبم را لمس کنی ..


ردی از هیچ بر دنده‌هایم


و ردی از دستان ِ تو


بر لکه‌های مانده از دود ِ سیگار ..


تلافی ِ دوباره‌ی زندگی


هیچ مُرده‌ای را به پیش از حسرت‌هایش بازنمی‌گرداند ..


پشیمانی ِ شب‌های شکار


پوکه‌های پنهان در خاک است


و پرنده‌ای که از آخرین نفس جامانده .

هو یا علی مدد امان ازین مولوی

$
0
0
هر که ز حور پرسدت رخ بنما که همچنین
هر که ز ماه گویدت بام برآ که همچنین

 هر که پری طلب کند چهره خود بدو نما

هر که ز مشک دم زند زلف گشا که همچنین
 

 هر که بگویدت ز مه ابر چگونه وا شود

 باز گشا گره گره بند قبا که همچنین

 

گر ز مسیح پرسدت مرده چگونه زنده کرد

 بوسه بده به پیش او جان مرا که همچنین

 
سر وصال دوست را جز به صبا نگفته‌ام

 تا به صفای سر خود گفت صبا که همچنین

 مولوی » دیوان شمس » غزلیات

 

 


مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی سعدی

$
0
0
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را


چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد
آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را

بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت
دیگر چه برگ باشد درویش بی‌نوا را


یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را


نه ملک پادشا را در چشم خوبرویان
وقعیست ای برادر نه زهد پارسا را


ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی
تا مدعی نماندی مجنون مبتلا را

حرف دارم با تو بانو

$
0
0
با تو بانو

با تو ری را

و لبخندهای محو لبهایت

حرفها دارم

وقتی

کنار دریای بی باد

کنار ساحل آرام

با پاهای برهنه

روی شنهای داغ

داد می زدی

ری را ری را

های هوای همیشه شمالی

طعم لیموی ترش

بوی بهار نارنج

شکوفه شمالی، ری را

دلتنگم

دلتنگ با تو بودنها

با تو ری را

یادت هست؟

وقتی که باروت می شدی،

که می گفتم : من نباشم و تو چه می کنی؟!

حالا سالهاست

من مانده ام

با یک نام

که روی سنگی حک شده

و این آفتاب داغ

که این بار نه بر روی سایه هامان...

با اینهمه با تو نبودنها جه کنم ری را؟

دلتنگی بوسه هایت

رهایم نمی کند،

لامصب

امروز پادشاه ِ جهانم ُ

$
0
0
امروز پادشاه ِ جهانم ُ

با توامُ

همین.

اندکی مانده هنوز

$
0
0
گاه فاصله بین کلمه ، معنا ،درک ، دریافت وفهم آن از زمین تا مریخه

گاهی میگی به خودت که :

عمر برف است و آفتاب تموز و معنیشم میدونی و فک می کنی که فهمشم کردی و اصلن

عرفان رفته ته حلقت و رسوب کرده به دلت

و بعد ها که یه شب ذوب عمر رو در آفتاب گذر زمان می بینی و یهو عمر رفته و هیچِ مانده از اون

میاد دو دستی یقتو می گیره که های

اندکی مانده هنوز

اون وقت می فهمی که حتی این شعر معنی هم نمی خواد و تو خودت شدی خودشعر

معنی نمی خواد

حتی لازم نیست که شعرو خونده باشی یا معنیشو بلد باشی

با پوست و استخونت لمسش می کنی

و های و صد های که همین اندکو هم به ف ..ا...ک فنا میدیم

 

 

ترانه و شعر آهنگهای توپ مازنی1

$
0
0


بَئووِم چلچلا، پَر بَزِنِم پَر

شِه يارِ بَويِنم راحات نِلِم سر


سرٍِِكوي بالا دار داشته هَلي


بوردِمه بَچينِم، لينگ بوردِه تلي


الهي بميره صاحب تلي


كه نِشته مِن بورِم شه يارِ پَلي


تِوِسّه خواستِنه مِره بَكوشن


كَفِنِ غريبي مِه تن دَپوشِن


كفِنِ غريبي صدر هستا كافور


آرزوي تِره ونه بَرِم گور


مِه گوشته بَوِرين دِهات به دِهات


همه ره كم هادين مه يارِ زياد

نِماشونِ سَرِه - زَنبِِه لَــلـِـه وا     

 پاپلی تَـلِم ره - کِمبه وَنگ وُ وا

پاپلی تلِم ره – بَی رِین بَروشِین     

 زری بَی رِین - ماما نِه تن دَپوشین

ترجمه : شامگاه هست و من نی لبک می زنم                            پاپلی ! ماده گاو جوان را فریاد می زنم.

این گاو زیبا را که چون بال پروانه، رنگارنگ است، بفروشید!      بهای آن پیراهنی طلایی بر تن معشوق من کنید.

 

غم و غصه مِه دل - لِه پـر ها کرده                                      کدورت مه زانو – ره شل ها کرده

مه یار در غریبی - منزل هاکرده                                            مه ره نو بهاره - بِلبِل ها کرده

 

ترجمه: قلب من مملو از غم ها و غصه ها است                دلتنگی زانوهای مرا، سست کرده است اقامت یار من (دور از من ) در محلی بیگانه است                         (او آوازه خوان) کرده مرا چون بلبلی در نوبهاران!


مه دل تنگه سر هادِ شه صدا رِ

بزن ساز و دم هادِ لله‌وا رِ
ته جا بلبل گلي به گلي خونه

ته نخوندي پيله ،پاپلي خونه

بي ته لاله و لمپا سو ندنه ...  

ونوشه اسبه بونه ، بو ندنه
بهار وائه پيغومِ پِه اني هلي

اسبه جِمه رِ دوجني

بهار گله‌ي بچا بچايي

ميا گيرنه مه دل ته بي‌صدايي

خل توم گوم بيمه ، مه ويشه تِئي

نوج بزه پيتومه ، مه ريشه تِئي


برو بي ته سو آ صفا ندارنه

تناري گلي ونگا وا ندارنه


مه دل تنگه دم هاده لله وارِ

بزن ساز و دم هادِ شه صدا رِ

مه دل تنگه سر هادِ شه صدا رِ

 
چلچلا که سفر بورده تو بوردی
پلنگ از ویشه در بورده تو بوردی 
کجه بوردی چشِ سو ره بوردی
بهار مسّه هدر بورده ته بوردی
 
تو که دنی هوای لار دنیه
تو که دنی فصل بهار دنیه
تو که دنی ویشه نخونّه بلبل
بهار ما ونوشه بو دنیه
 
عاشقی مه دل کهو هاکرده
عاشقی مه رو ره سیو هاکرده
عاشقی مه دلِ بورده زار زار
اسا پیش دلور من بیمه بیزار
 
ته وسسه خواسسنه مره بکوشن
کفن غریبی مه تن دپوشن
کفن غریبی بی سدر و کافور
چتی ته آرزو ره بورم   گور
 
 
الهی دل تو بویی پاره پاره
چی کار داشتی تو مردم کیجا ره
تمام تقصیر از چشم بیداره
اگه چش نبوشه دل بونه پاره 
 

تو مه جان ماره ته دا بمیرم                                        همش سبزه زاره ته دا بمیرم

اگه دنیا سوز و سرما بوو                                           همیشه بهاره ته دا بمیرم

نه نه ماه و نه روز تا که گت بووم                                  ته مِر بی قراره ته دا بمیرم

اته راحت خو تنه آرزو                                                 تو شو زینّه داره ته دا بمیرم

اته دل به پش  تو نخارده غذا                                       همش لقمه خواره ته دا بمیرم

ته دس مشت اوله ته دوش وچه                                  همش فکر کاره ته دا بمیرم

ته کار و ته زحمت چه بی منّته                                     خب پرستاره ته دا بمیرم

جان مارا ته کشه ی خوی دا                                       مه دلّ قراره ته دا بمیرم

خبی وینه بیه ته ور قرض گیرن                                      چونکه انّه خاره ته دا بمیرم

همه ی غم و غصه ره دارنه دل                                      کوی استواره ته دا بمیرم

تَ فرق نکنه و چه خار و بد                                           چنّه با وقاره ته دا بمیرم

تِ ارمون اینه جمع بوون وچیله                                       همه ی غمخواره ته دا بمیرم

اگه پر دنیّوو    خنّه ی    امید                                        تو هم پرو ماره ته دا بمیرم

ته شرمنده مِ  چی بوام جان مار                                    تو چشم انتظاره ته دا بمیرم

بهشتم ته مزّ  کچیک و کمه                                          تو پره براره ته دا بمیرم

جلالیِّ ارمون اینه نوینه                                                و چه ی بی ماره ته دا بمیرم

 

 


قالي سَرْنيشْتي،كُوبِ تِريرِهْ يادْدارْ                      اَمسالِ سيري،پارِوَشني رِهْ ياد دارْ

اَسبِ زينْ سِوارْ دُوشِ چَپي رِهْ يادْ دارْ                چَكمِهْ دَكِردي،لينگِ تَلي رِهْ يادْ دارْ

 

سَرْرِهْ بَشِسّي،زِلفُونْ رِهْ غيش بِساتي              اَلْماسْ دينْگوُئي،دِلْرِهْ خِريشْ بِساتي

هِزارْبيگانِهْ رِهْ، شِهْ وَرْ خويشْ بِساتي              مِهْ جا بَرِسي ، خَوْدْ رِهْ دَرْويشْ بِساتي

 

تيـرِنگْ بَديمِهْ كِهْ ويشِهْ نيشْتِهْ                    بيِهْ بَوتِمِهْ تيرِنْگْ !تِهْ مِدِّعاچِهْ چييِهْ

مِهْ ديمْ سِرْخِهْ ، مِهْ گِرْدِنْ هَلي تي تيِهْ          هَرْكَسْ عاشِقْ بوُ،دُونّهْ مِهْ دَرْدْ چِه چييِهْ

 

اَمْروُزْ چَنْدْ روُزِهْ ، دوُسْتِ گِموُنْ نِدارْمِهْ                  وَحْشي بَئيمِهْ دينُ وُ ايموُنْ نِدارْمِهْ

وِنِـهْ شِـهْ بـوُرِمْ ، بَـلِدِاوُنْ نِـدارْمِـهْ                   شِهْ دوُسْتِ مِنْزِلْ رِهْ، مِنْ نِشوُنْ نِدارْمِه

 

 

اگر عاشق منم از جون نترسم

دپا در کنده از زندون نترسم

منم هستم که اون گرگ گورسنه

که گرگ از هی هی چوپان نترسد

*********

اگر تو بلبلی من چلچلامه

اگر تو عاشقی من مبتلامه

یادگاری خواستی ت ر هدامه

هر کجه ت بوری من چش برامه

*********

الهی الهی یارم الهی

زبون مار بخوره چش ماهی

هر کی منو ت ر دینگواء جدایی

مثل شمع بسوزه شو تا صواحی

*************

ابر نیشته ماه ر هلال ب- وینم

دشمن نیشته ش یار  خوار بوینم

الا دشمن ت ر بی یار بوینم

ت خوار تن ر من نخوار بوینم

*******

الا غم من ت ر کنار بهیرم

کدورت ت چراغ تار بوینم

کدورت دل سر بهیته قرار

غم ب رو تا که من بی یار نمیرم

*******

از این پس تا چکل تنها روم من

رفقا رفتن تنها روم من

رفقا رفتن و با یار و یاور

منم بموندسمه از عشق دلور

******

اول وسه کیجا ت محله دیبوم

دوم وسه کیجا ت سره دیبوم

صواحی نماشون ت ر بدیبوم

ت ر بدیبوم و ت کشه دیبوم

******

اگر انگور نباشد میوه خوبها

گر دختر نباشد بیوه خوبها

گر یک شب بخوابی پیش دختر

برای بیوه زن گلیله خوبه

********
اتا یار بیتمه شونه مدرسه

و خوندنه درسا من خرما غرصه

زمبه خدا خدا باوی روفوزه

امسال بهارا بیرم ت ر  نومزه

  *****

اتا یار بیتما شونه مدرسه

کلاس هفت دره هشت خوندسه

زمبه خدا خدا نوه روفوزه

تا بیری لیسانسه باوم ت نومزه

******

اسای کیجاهون هستنا پررو

سر راه گ.رن.نه ریکای جلو

ریکای بیچاره ندارنا آبرو

کیجا چشمک زندا مه همراه ب رو

*******

اطاق پشت در رمبش بی یمو

رمبش پشت در کلش بی یمو

بلند بالا زاغ زاغ چش بی یمو

ت لب و لوچه م ر خش بی یمو

******

اطاقه گرمی دارم کی می یاییدو

بال نرمی دارم کی می یاییبه

دست بیرم ز تن جان بلوری

شب و روز انتظارم کی می یایی

********

اشون خو بدیما من ش بنی ر

سیو دستمال دو_ستا  ش گلی ر

خدا خراب هاکن بینجه کری ر

چتی دست ب-یتما این عاشقی ر

*******


اشون نختی امروز ملولم
به مثل نون گندم در تنورم
به مثل مرغ و ماهی در طلاتم
از دست ته کیجا بهیما کفن
  ********

امسال پنبه جار گت گته غوزه

اسای کیجاهون همه بی اورزه

نا خوندنه نماز نا گرنا روزه

زنه خدا خدا بهیرن نومزه

*******

انده داد بزومه من ش ننا ر

باتمه نخوامبه ت فامیلا ر

من عاشق بهیمه غریب کیجا ر

جدایی نینگنین اما دتا ر

******

بالا ر دشت بیرم پایین تیمه

جارلینگه تیل ب-ورده در شومبه

نفارکچل ورزا ر دوندم ازال

کچل پیش بناله من ونه دنبال

*************

بخوندم تا شما ر خش بیارم

یوسف ذلیخا ر خوندش بیارم

بخوندم ش دل خالی هاکنم
دیگر ترک از این عاشقی هاکنم
 
*****
بخوندم ش دله خالی هاکنم
دیگر ترک از این عاشقی هاکنم
من عهد هاکردما نهیرم دلخواه
مردم کیجا جه دنیه وفا

*****

بهار گل بیمه بهیمه پرپر

از اون سر در انه  قدیمی دلور

قدیمی دلور ش راه ر  هده ور

ت سایه سنگینه کفنا مه سر

****

بمومه ت سره ت هاکردی اخم

دیگر نمبه کیجا ت خیال باوه تخت

گنی ریکا خشخون نزن این حرفا
دیگه این حرفا جه من نشومبه جا
 
*********

بلند قد دارنی بلند بازو

بلند سکوی سر گرنی وزو

منو ت هنیشیم زانو ب زانو

دره ت دردا مه دل آرزو

*****

بالا محله مه عطاری دکونه

پایین محله مه دلور انا شونه

کی خوانه بدونه ونه نشونه

قمیس شلوارا ابرو کمونه

*******

بورین مه یاره بارین یار بهیره

اگر من بد بیمه و خوار بهیره

گله شفتالو ر شروات بهیره

هنیشه عزایه ش مار بهیره

*****

بـ رو  دلخواه بکن یک مهربانی

دیگر بگذشته ایام جوانی

جوانی یک بهاری داشتا بورده

بسی یار پیدا بونه در جوانی

*******

بزن ل-ه ل-ه  ت لهلوا خو دارنه

بزن یار ناخشه و_ ر تو دارنه

بزن ل-ه ل-ه شفا بیره م دلور

بزن م دلخوایه چشه خو دارنه

**********

بلبل نخون م ر بیدار هاکردی

مره فکر و خیال یار هاکردی

تنه خوار مره نخوار هاکردی

مه صد سال عمره یک سال هاکردی

*******

بووشم چلچلا پر بزنم پر

خانه دلبخواه در بزنم در

همون تسک کیجا بیه دم در

یکه زیر پیرهنا قرتی دل سر

**********

بهار لاله زاره من نمیرم

تابستون فصل کاره من نمیرم

پاییز جمع هاکنم قوت زمستون

زمستون برف و باره من نمیرم

********

ب پشت بام نمیذارم قدم را

دیگر باور نکمبه قول زن را

زنان و دختران این زمونه

ب یک دم میخورند دیگر قدم را

*******

بشدوستمه کیجا غم بخردی غم

مگه ت سر عق_ل بهیه کم

مگه کیجا تسه ریکا بیه کم

که بوردی بهیتی یک مرد الدنگ

************

بشدوستمه کیجا غم بخردی غم

مگه ت سر عقل بهیه کم

زمین و آسمون بخره به هم

من و ت عاشقی کم نوونه کم

********

بلند بالا به بالا آمدم من

بغل باز کن که سرما خورده.ام من

بغل باز کن مرا کنجی بغل گیر
که زمستونه سرما خورده.ام من
 
*******
بیمه بلبل برار لال بهیمه لال
از دست زمونه بیما گرفتار
مردم زمونه وفا ندارنا
خبر از بالای خدا نادارنا

*********

ت وسه خواستنه مره بکوشن

کفن غریبی م تن دپوشن

کفن غریبی صدر هستا کافور
چتی ت آرزو ر ب-ورم گور
 
******
توسه بهیمه شفت و دیوانه
نا سر داما نا سامون و نا خانه
ترسمبه بموندم در این زمانه
ت آرزو دل سنگم بمانه
  *******

توسه خواستمه مره بکوشن

ندومبه شب کوشن یا روز روشن

اگر بزننا مه سر و گردن

نا ترک ت کمبه نا بخوندستن

*******

ت اونجه استایی من بنه ب-وم

ت لتکا میون خر.وزه ب-وم

اتا قاش بهیری خشمزه  ب-وم

دووش صد سال کیجا ت نومزه ب-وم

********

ت گل بشکفته من گل نیموا

قدر مره ندونستی بیوفا

مگر روز اول ت چش نیا

وااسا کوچه کوچه مسه بکش آه

********

ت اونجه اسایی من بنه بوم
ت تنه پیرهن راه دکمه بوم
ت تن پیرهن دکمه چپ و راست
میون کیج کیجا دلم تره خواست
 
**************
  ت بوردن بوردنا مه هارش هارش

دکتی پیش کیجا دنباله هارش

من ت ر اشمبه ت بنه ر نش

بور ش ما باهور م ر هاده خش
 
*****
توسه من خنه بدوش بهیمه
انگوشتر بیمه بی نگین بهیمه
از عشق ت دلبر عقیم بهیمه
دیگر از زندگی دلگیر بهیمه
 
******
جان سوار ت صدای بلاره
جان زنمار ت کیجای بلاره
از اون سر در انی اشکن و بشکن
نرمک نرمک برو مه دل ـ  نشکن
 
*****
چه اونجه اسایی من ت بلاره

امه پشت خنه بلند نفاره

امه پشت خنه بلنده نفار

من و ت بخسیم بی کینگ شلوار
 
*******
چراغ بیه روشن نوونه خاموش
دلور حرف مردم  ر ت  نده گوش
بالا ساختمون مره هدایی دوش
ت ر نومزه گیرمه نشومبه فروش
  ****
چراغ سو بیمه تار بهیمه تار
روز چاشت بوردمه ندیمه ش یار

کهنه اسیویه چار بهیمه چار

همچین بیوفای یار بهیمه یار
 
******
چه خوبه نی بیبو این بخت و اقبال
مره بزابیبو مردال منه مار
نا میون برسیما نا به کنار
شه مرگ راضیما روزی هزاربار
 
********
چنده بخوندم مه گلی بهیته
راه  قریبی ر تلی بهیته
راه قریبی ر طور زمبه تاشه
ت ر کشه گرمه اطاق گوشه
 
****
چنده کیجا دنی نم نمه پیغوم
مره قول هدایی تو سبزه میدون
مه جیگر گوشه ر دکردی خون
از دستت بهیمه حیرون و ویرون
 
*********
خداجه خوامبه من امشو جان یار 
ت ور بموندما تا وقت دیدار
اگر خوانه بمیریم هرده یتا وار
یتا قبر دله بهیریم قرار
 
*********
خدا عاشقی ر بنا نکرد بو
مره دچار بیوفا نکرد بو
من که دچار بیوفا بهیمه
خدا دونده که من رسوا بهیمه
 
***********
خداوندا اتا ماه ر بنمه
تاریکی دکتما راه ر بنمه
تاریکی دکتما خسته هلاکمه
از دست عاشقی خنه خرابمه
 
**********
خیار و خروزه انگور و میوه
مسلمانون نورین زن بیوه
زن بیوه که استاد قدیمه
ب- ور  کیجاوچه حق در همینه
 
*****
خشک دار بیما اسا بیمه بیشه
نا مه سر معلوم بیه نا مه ریشه
مره بتاشینا قلیون شیشه
مه سر تش دوه بسوزم همیشه
 
********
درختا سایه دارند من ندارم
رفقا سایه دارند من ندارم
بورم پیش خدا زار زار بنالم
همه گلدسته دارند من ندارم
 
****** دههیمه خرابه شو دکتمه شو
اتا مر بدیمه بیتمه مره تو
پلنگ نر دییه ورگ هم مه جلو
باته مره عاشق ت همزبون کو
 
*******
دله من آلوبالو ر نخوانه
دله من دختر عمو ر نخوانه
همه گنه دختر عمو جوانه
گل نچیده مازندرانه
 
*********
دله من کوره آهنگرانه
مه بیته یار نسیب دیگرانه
الهی دیگرانه ننگ بهیره
به مثل کهنه مرس زنگ بهیره
 
*****
دله من طاقت دوری ندارنه
نمک از دست من شوری ندارنه
بورین بیارینا آب نمک ر
بشورین هر دو دست بی نمک ر
 
**********
دسال حمبوم سر هدار هاکنم
کهر یابو ر کتل بار هاکنم
زنمار محله ر هدار هاکنم
قشنگه کیجاره شه یار هاکنم
 
**************
رفقون آی مره کار بکته کار
کوره چی مه پییر کتل کش مه مار
برارون همه ر هدامی قرار
راهی نداشتمی جز جنگ و پیکار
 
**********
زری نارمه زر افشون هاکنم من
نالی نارمه ت قربون هاکنم من
دراین دنیا دارمبا جان خالی
اگر خوانی ت قربون هاکنم من
 
******
زمین تلمبار حاصل چکو اء
گوی کمشیر صاحب دل کهو اء
زن فهمیده مرد آبرواء
زن سلیطه دایم کینه جواء
 
**********
سر کوی بلند یک بادی آمد
کشیدم غلیون یاد تو آمد
کشیدم غلیون با فکر و خیال
بدی آخر مره بوردی از یاد
 
*******
ستاره آی ستاره آی ستاره
بورم بازار بیرم ت گوشباله
هادییم زرگره هاده دواره
دلورجان دینگنه ش گوش لاره
 
*********
سیه چشمون بده یک آب خوردن
بیا بالین من در وقت مردن
بیا بالین من سیرت ببینم
که آسون بگذره جان کندن من
 
*************
سرین افشون سیو ابرو کمونه
پشت ابرو سرای عاشقونه
بالا کوه و پایین مازندرونه
هر کی ت ر بورده پیر نوونه
 
****************
ساری سور دار دـ چله دارنه
ونه سر دتا بلبل لانه دارنه
یکی بلبل ناله وچه دارنه
یکی دیگر عاشق گمکرده دارنه
 
********
ساریه محله بهینه آباد
ونه ریکاهونا بهینه داماد
وشونه قرارا کیجای دهات
میون رفقون دل ر دارنا شاد
 
*******
سر تپه نماز کنده کیجاجان
کمر ر دلا راست کنده کیجاجان
خدا ر التماس کنده کیجاجان
مره  ش ور دراز کنده کیجاجان
 
*****
سه پنج روزه که بوی گل نیومد
صدای چه چهه بلبل نیومد
بورین از باغبان گچل بپرسین
چرا بلبل به سیل گچل نیومد
 
********
سرم درد هاکرده از دود قلیون
مره مهلت ندانه مه توارون
مره داغ هاکردنه مثل راغون
مه دل گوشه ر دکردنا خون
 
**********
شمه محله ر من بزومه قدم
بند به بند دکته مه بخوندستن
اگه من نهیما ت دل پسند
کلام خدا ر چه خردی قسم
 
************
شوی ماه دکتی بیمه باغبون
گل پلیجه بلبل نیتا تکون
ت. آمله خطه من سبز میدون
ته صبح ستاره من ت ساربون
 
*****************
شه یار بلاره نشا نشنه
تنک و انبس و چمپا نشنه
تنک و انبس و چمپا صدری
الهی بووشه خرج عروسی
 
*********  
شمه جه من خوامبا جان رفقون
شما گول نخرین گول کیجاهون
مره دنبدانه گوشه زندون
مجه دیر بهیه مه دین و ایمون
 
**************
صدا ر سر هدامه یار پلی
مه یار مه پلی بیه برمه گلی
باته ریکا نخون گرنه ت گلی
من و ت خوندمبی گلی ب گلی
 
*********
عاشقی نکنین عاشقی بده
عاشقی بدتر از دندون درده
آخ دندون درد خدا جان بونه چاره
اما عاشقی جه دل بونه پاره
*********
 
عرقه ارمنی مستی ندارنه
زن شیدار که بخواستی ندارنه
زنه شیدار شونه فکر ایاله
عاشق میونه راه چشم انتظاره
 
********
عاشقی نکنین جان رفقون
عاشقی آدم عمره کنده تموم
سر به کوه بزومه دل ب بیابون
مه قدر ر ندونسته مه یار  نادون
********
عزیزون لذت دنیا به پوله
نه در عقل و نه در فهم و شعوره
هرکی بیپول بمونده در این دنیا
اگر رستم ذال باشه ملوله
 
******
عاشقی هاکردما مه سر بییه گوم
عاشقی عمر آدم ر کنده توم
عاشقی هاکردنا لیلی و مجنون
عاشق مثل دیوانه گور بونه گوم
 
********
عاشقی مه رو ر سیو هاکرده
عاشقی مه دله کهو هاکرده
عاشقی مه دل ر بورده زار زار
از دست دلبخواه بهیمه بیذار
 
*******
عرق بخردما مست بهیمه مست
بنه بخردما بشکسته مه دست
الهی بشکنه پندیره شیشه
جان زنمار تنه  دتر امشه
*********
عاشقی نکنین جان رفقون
من هستما عاشق بیمه سرگردون
الهی بمیره دشمن نادون
مره از زندگی هاکردا نالون
 
*********
عراقه ستی ر موندنه مه یار
انار تتی ر موندنه مه یار
اویه چشم علیر موندنه مه یار
نور الهی ر موندنه مه یار
 
*****
غمو غرصه مه دل  ر پر هاکرده
کدورت مه زانو ر شل هاکرده
کیجا دل کنار منزل هاکرده 
مره نوبهاره بلبل هاکرده
 
****
غریبی دکتما شمه ولایت
زبون شما ر نهیمه وارد
اسا که دکتما به زیر منت
خدا اون سر دوه روز قیامت
******
غم و غصه منه همدم بهیه
کدورت مه دل مرحم بهیه
محبت این زمونه کم بهیه
اشک چش صورت شبنم بهیه
**********
غریب یار و غریب یاری نوونه
غریب یار وفاداری نوونه
غریب ه نوونه معنا دلالت
غریب قهر کنه شونه ش ولایت
*******
کبوتر دامن صحرا ر بیته
غم عالم منه تنها ر بیته
غم عالم اگر یک روز دـ روزه
غم من روز ب روز دنیا ر بیته
******
کنجه دل دوندم این زمونه
کنجه بهیرم یار نشونه
خداوندا اگر عاشقی اینه
همه غم و غصه خوشی کمینه
********
کی بونه شو بوه بورم شو نیشتن
من یار ت بوم ت غمخار من
ت بال مه گردنا مه بال ت گردن
ججوره بخرم ت دور بگردم
**********
کیجا دپوشیه ململ سینه پوش
وره باتمه طلا گوشبال دینگن گوش
فردا بونه بهار علف  خنه دوش
کیجاهون شونننه ریکاهون دوش
 
**********
کیجا مسه دکون ج یاردا سیگار
سیگار قیمتا بیست و پنجه زار
وره باتمه تسه گرما یادگار
پیرهن قمیس و دامن گلدار
 
**********
کیجا ر بدیما شالی نشا
شه شله شلواره بزو اـ بالا
پلنگ نر بوم بیرم سر راه
دتا خش هادما خدا ت همراه
 
***********
کیجا تنه ننا مره گت هاکردا
بیمه خورده ریکا مره مرد هاکرا
باتی مره برار مره درد هاکردا
خوامبه بوم ت یار ت ر مرگ هاکردا
 
************
کیجا ت دست ساعد مره ونه
دست دراز کمبه مره ندنه
خوامبه خش هادییم ت مار در انه
ت ر زنده مره خجالت انه
 
***************
 
کیجا مره خوانی من سارویمه
میدون شهرداری ت ر بدیمه
شب تار بییمه ت ر ندیمه
اسا ت بیوفایی ر بدیمه
 
***********
 
کیجا دپوشیه ململ جمه
ت ر باتمه نشو کوییه خانه
فردا بونه بهار کویی شونه کوه
تاریک خانه ت چش نشونه خو
 
****************
کجه شونی ت درد مه دل نمونه
دتا چش ت ر وینده سر نوونه
دتا چش ونه که چاهار بگرده
دتا پیش و دتا دنبال بگرده
 
************
کاشکی من شهر ساری ر ندیبوم
کاشکی کیجا ساروی ر ندیبوم
کاش کوتر بهیبوم ت سره دیبوم
تا این زنده جدایی ر ندیبوم
 
***********
کتولی بخوندم مه یار کتوله
بلندی بخوندم وـ مجه دوره
بلندی بخوندم منزل ب منزل
یار در غریبی و تنگ هسته مه دل
 
************
کشم نهره که هندستون بلرزه
نهنگ دریا پلنگ در کوه بلرزه
دهم قسم به حق شاه مردون
که بند در بند نامردون بلرزه
 
***********
کتولی بخوندم مه یار کتوله
عاشقی هاکنم و مجه دوره
ندارمه پول بیارم طبری ر
خدایا ت برسن چتری ر
 
********
لمپایه کمه سو یک عیبی دارنه
یافتیله گرنا یا نفت ندارنه
بورین بیارینا خواره کیجا ر
و به نفت دکنه امه لمپا ر
 
********
مسلمانون مره ندومبه چیه
قبولی مه دل ندومبه کیه
قبولیه مه دل همسایه کیجا
کیجا مره خوانه شما ر چیا
 
***********
مسلمانون سه غم اومد به یکبار
غم پییر غم مار و غم یار
غم پییر غم مار بونا چاره
غم یار ر ناهور دل بونه پاره
 
********
مسلمانون مره یار طالع نیه
مره یار وفادار طالع نیه
تموم صحرا ر بیشتمه تله
مه تله اتا میچکا طالع نیه
 
*********
مسلمانون بوینین طالعه من
بسوته آسمون ستاره من
لب دریا روم  ساعر به دوشم
گهی می (شراب) نوشم و گه می ، فروشم
 
********
مسلمانون مره با کارد بکوشین
مه گوشته بورین دهات بروشین
مه گوشته بورین دهات به دهات
همه ر کم هادین مه یار ر زیاد
 
************
مه یار ر بیارین دل بووشه خوار
ونجه رفقون دارما یادگار
اگر ت بووشی صد وچه مار
منو ت عاشقی نشونه کنار
 
*********
مره بهیتنا سرباز و ژاندار
مره بوردنا پاسگاه جوبار
همه باتنه مره زنننه دار
کدوم قانون عاشق ر بزواء  دار
 
**********
مه پلی بزنین تار و لهلوا
انده بزنین تا مه دل بوه وا
همه از تشنگی شونننه دریا
آب چشم علی ر موندنه دلخواه
 
***********
نماشون سرا شومبه کیجا اءش
من ت ر اشمبه ت بنه ر نش
کیجا تجه دارمبا اتا خواهش
بورشه مار ر باهور بیره مره خش
 
***********
نماشونه سرا شومبه اونوری
کیجا ر بوینم نارنج پلی
خروسک بزنه ت مار گلی
ت ر نشته بهی یار منه پلی
 
*********
نیشت بیمه قایمه بالا نفار ر
بلبل خبر بیارده نو بهار ر
الهی بشکه بلبل ت پر و بال
جدایی دینگویی منو منه یار
 
********
نمیدانم کجا رو کردی دلور
طلسم و رمل و جادو کردی دلور
طلسم و رمل و جادو نهیره بر
طلافی ر کمبه فردای محشر
 
 

ترانه و شعر آهنگهای توپ مازنی2

$
0
0
جوون بیمه اله جان هوای لار هاکردمه
غم غصه سفر شه دل انبار هاکردمه
بختمه یه شو پیشه بیشار هاکردمه
شه دست ج خدشه گرفتار هاکردمه
مسلمانان مه رنگ حالا بویه زردیجه
بالون هنیشتمه حالا بوردمه خارجه
خارجه دکترا قلبه بزو درجه
بته درد میثم نارنه معالجه
شه دل  درد قربون
شه دل تنگ قربون
مسلمانان حالا مه حال بویه دگرگون
مه دل جمع بویه حالا دارنه لخته خون

 

جان مار مره نده محمود آباد          (مادر عزیزم مرا به عاشق محمود آبادی-شهری در استان مازندران-نده)

 عاشق کنه دادو بیداد_               (عاشق سرو صدا میکنه)
جان مار مه دل درونه ترکنه           (مادر عزیزم دلم از درون داره پاره میشه)
جان مار مره نده به آملی
همه با کلاس خیلی عالی
جان مار مه دل درونه ترکنه
جان مار مره نده به آفریقا همه سیو و بد نما            (همه سیاه و بدنما هستند)
جان مار مه دل درونه ترکنه
جان مار مره نده به بهنمیر دارنی بخر نارنی بمیر   (داشته باشی لذت ببری ولی نداشته باشی باید بمیری)
جان مارمه دل درونه تر کنه
شکار شوکا بوردمه شوکا وره داشته                         (به شکار آهو رفتم دیدم آهو بچه داره)
مه دل غصه داشته                                              (به خاطر همین گلی غمگین شدم)
خواستگار دلخواه بوردمه دلخواه نومزه داشته               (به خواستگاری دلبرم رفتم دیدم شوهر داره)
مه دل غصه داشته                                              (باز غمگین شدم)
به هر دری در بزومه قفل و بسته داشته                     (هر دری رو کوبیدم قفل داشت و به رویم بسته بود)
مه چش برمه داشته                                            (چشمم پر اشک شد)
شکوفه دار لو بوردمه کتر خنه داشته                         (رفتم بالای  درخت پر شکوفه دیدم کبوتر خونه داره)
مه دل غصه داشته
وقتی وره پر هدامه بال شکسته داشته          (وقتی پرنده را به پرواز درآوردم دیدم بالهایش شکسته است)
مه چش برمه داشته
کیجا شه روسری ره زیل دوسه                       (دختر روسریش را محکم بست)
آخ مه نسا درنه خار کیجا درنه                         (دوستم نسا داره میاد دختر خوبیه داره میاد)
کیجا شه کمره زنجیر دوسه                            (دختر به کمرش زنجیر بست)
آخ مه نسا درنه خاره کیجا درنه
آخ مه نسا درنه خاره کیجا درنه
مه دل بخواه درنه                                             (معشوقه ی من داره میاد)
خشگل کیجا درنه                                             (دختر خوشگله داره میاد)
خدا من نخامبه آروم بانوره                                   (من اورا دوست ندارم)
خدا من نخامبه دختره عموره                                (خدایا من دختر عمو را دوست ندارم)
همه گویند دخترعمو جوونه فیروزه جان                    (همه میگن ک دختر عمویم خوشگله )
گل نشکفته ی مازندرونه فیروزه جان
فیروزه نکائی بهشهری بیه فیروزه جان
اشون تا سوایی مه پلی دیه فیروزه جان                  (دیشب تا صبح پیشم بود فیروزه ی نازنینم)
ته هیکل قربون هسه 2 متری                               (فدای هیکل دو متری تو بشم)
من و مه رفقونه دلره بوردی                                  (دل از من و دوستام بردی)
هرکی گنه نوریمه                                              (هر میگه بچه نورم-شهر نور- )
بیه درون بوینم                                                  (بیاد درون میدان ببینم-برا رقصیدن )
سالار داش مشتیمه
بیه درون بوینم
بیه درون بوینم 

شکار شوکا بوردمه
شوکا وره داشته
مه دل غصه داشته
خواستگار دلخوا بوردمه
دلخوا نومزه داشته
مه دل غصه داشته
به هر دری در بزومه
قفل و بسته داشته
مه چش برمه داشته

شکار شوکا بوردمه شوکا وره داشته
مه دل غصه داشته
خواستگار دلخوا بوردمه خواستگار نومزه داشته
مه دل غصه داشته
به هر دری در بزومه قفل و بسته داشته
مه چش برمه داشته
شکوفه دار له بوردمه کوتر خنه داشته
مه دل غصه داشته
وقتی وره پر هدامه بال شکسته داشته
مه چش برمه داشته

 

 

 

ترانه های شمالی مازندرانی کیجا مس

$
0
0

کیجا مس و کیجا مس و کیجا مس

کیجا ته جو جوئه که بزوئه دس

خدا دونده که هیچکس نزوئه دس

بهاره وا بند سه شه بیه لس

 

 

بلور مسته ، بلور مسته ، بلور مست

بلوره بادرنگه کی بزه دست ؟

بلوره بادرنگه کس نزه دست

پیرهن پورابوسته خوره بوبو مست

 

 

گیلکی شرق گیلان :

بلور مس و بلور مس و بلور مس

بلور تی بادرنگانه کی بزا دس

بلور تی بادرنگانه مونزئم دس

سو ماه گیلان بمانس ، خو ببولس

گیلکی غرب گیلان :

بلور مست و بلور مست و بلور مست

بلور تی بادرنگه کی بزه دست ؟

بلور – می بادرنگه کس نزه دس

بخانه بئسامه ای ری بو بو لس

 


اسا شعر

$
0
0
۱)

فال هار شی م سیو ...
تپوری کیجائه گت گت چش
وارشی و

فال گرفتم سیاه/چشمان درشت دختر تبری / بارانی بود.

۲)

داگ انگتمه ماهی بیرم
ماه تنیایی زخمی بوه
دریو ا غمیره بشکسه.

قلاب انداختم ماهی بگیرم/ تنهایی ماه زخمی شد / بغض دریا شکست

سراینده : شاعر ارجمند  جلیل قیصری

 

اسا شعر

نناری

اته صحرایی کتر میرنه

دیاری

 ولگ  و وا چکه زننه

در نهان کبوتری صحرایی می میرد / در چشم انداز / برگ وباد دست افشانی می کنند

 

 

تش سم وا

هتي باتوش بيمو

مه خنه ي سوره دكو شانيه و بورده

باد آتش قدم/ با شتاب امد / چراغ خانه مرا خاموش کرد و رفت

 

بانو سیمین بهبهانی

$
0
0
کودک روانه از پی بود
نق نق کنان که «من پسته.»
پول از کجا بیارم من؟
زن ناله کرد آهسته.
کودک دوید در دکّان
پایی فشرد و عرّی زد.
گوشش گرفت دکان دار:
«کو صاحبت زبان بسته!»
مادر کشید دستش را:
«دیدی که آبرومان رفت؟»
کودک سری تکان می داد
دانسته یا ندانسته.
«یک سیر پسته صد تومان!
نوشابه، بستنی... سرسام! »
اندیشه کرد زن با خود
از رنج زندگی خسته:
دیروز گردوی تازه
دیده ست و چشم پوشیده ست
هر روز چشم پوشی هاش
با روز پیش پیوسته.
کودک روانه از پی بود
زن سوی او نگاه افکند
بادیده یی که خشمش را
باران اشک ها شسته.
ناگاه جیب کودک را
پُر دید ـــ«وای! دزدیدی؟»
کودک چو پسته می خندید
با یک دهان پُر از پسته.
بانو سیمین بهبهانی
تیر ۱۳۷۳

چایت را بنوش نیما یوشیج

$
0
0

چایت را بنوش


نگران فردا نباش


از گندمزار من و تو


مشتی کاه می ماند


برای بادها...

 

نیما یوشیج

م..خ..ا..ط..ب

$
0
0
م..خ..ا..ط..ب عزیز:

تو که مارو اصلن نمیشناسی ،پس چجوری بعد خدا مارو می پرستی

هوایی مون نکن!

مارو یاد چیزایی که نداریم ننداز..........

 

فقط به خاطر آنی

$
0
0
التماس می کنم آجی آنی

فقط یکبار بیا و بگو که چرا رفتی؟

همین

من

به تو مبتلا شدم

به تو دچار

دچارم کردی و رفتی

ای

تو روح این دنیای مجازی

Viewing all 118 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>